ويژگي هاي عرفان امام خميني قدس سره،:
1 . امام خصوصياتي داشتند که در ديگر عارفان کمتر بود. البته ديگر عارفان نيز خصوصياتي داشتند که در امام فرصت ظهور و بروز پيدا نکرد.
2 . هر يک از عرفا مظهر اسمي از اسماءالله هستند.
3 . کاري که عرفا کردهاند، اين است که کتابهاي مبسوطي در زمينه عرفان نوشتهاند، اما امام فرصت اين کار را پيدا نکردند،
4. امام نوشتههاي ديگران را از علم به عين و از گوش به آغوش آورد؛ چيزي که نهايت سعي و تلاش ديگران بود.
5 . خصوصيت ممتاز امام اين بود که اولاً ايشان در سيره و سنتشان بين «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. فرق اخلاق و عرفان اين نيست که يکي پوياست و ديگري غير پويا.
اخلاق در مرحله خيلي نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بين اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نبايد گفت بين اخلاق و عرفان چه تفاوتي هست تا بگوييم يکي پوياست و ديگري غير پويا. اصلاً اينها قابل قياس نيستند، دو کلي اند.
تفاوت اخلاق و عرفان
1 . «اخلاق» اين است که انسان سعي کند آدم خوبي بشود، زاهد بشود، اهل بهشت بشود، عادل بشود، باتقوا بشود و از طريق فهم همه فضائل نفساني که در کتابهاي اخلاق آمده است و عمل به آنها، سرانجام يک انسان وارسته به تمام معنا بشود.
اما در «عرفان» چنين کسي تازه در پله اول است، او نميخواهد آدم خوبي بشود، آدم خوب شده است. او ميخواهد بهشت را ببيند. آن کجا و اين کجا! آن يک چيز است و اين يک چيز ديگر.
اگر کسي همه فضائل را جمع کرد و به درجات عاليه تقوا و عدالت رسيد و در همه ملکات فاضله ممتاز شد، شاگرد عرفان است. عرفان معنايش اين نيست که آدم زحمت بکشد که آدم خوبي بشود، عرفان با «شهود» کار دارد.
2 . در عرفان، ترس از جهنم يا اشتياق به بهشت و اشتياق به لقاءالله مطرح نيست؛ اينها در اخلاق مطرح است.
درباره این سایت